محل تبلیغات شما

وبلاگ امیرالمومنین - Www.Alimola.Mihanblog.Com


خداشناسی از نكات مهم زندگی هر فرد در زندگانی به شمار می آید و در آیات قرآن و روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) تاكید بسیاری بر آن شده است امروز بر آن شدیم تا در دو پست با گوشه ای از مطالب درج شده راجع به مبحث خداشناسی در نهج البلاغه صحبت نماییم.
در نهج البلاغه از امكان شناخت نسبى خداوند سخن رفته است . این معرفت دو راه دارد: اول آگاهى از محدودیت و خطاهاى كه در بعضى روشهاست كه اینها عبارتند از وهم ، وسایل و ادوات ، حواس و تجارب . دوم راههایى كه (بطور نسبى ) مى توان خدا را شناخت و اینها عبارتند از: نشانه هاى او، صفت و ساخت او ، تدبیر او، اندازه گیرى هاى او، فطرت و فسخ تصمیم انسانها (فسخ عزائم ). این شناختن گرچه بس قلیل است ، اما به اقتضاى قرآن ، نهج البلاغه نیز به تفكر و نظر بسیار توجه كرده است .
صفات خداوند حد ندارد به عبارت دیگر وصف خالصانه ، نفى صفات از اوست ، هر صفتى غیر از موصوف است و هر موصوف غیر از صفت . از خداوند باید صفاتى چون كیفیت ، تشبیه ، تمثیل ، حلول و امكان ، تجسیم ، كثرت ، معلولیت و تجزى را تنزیه كرد. هر گاه خدا را با صفات محدود كننده وصف كنیم به معنى محدود كردن خدا در چارچوب امكان است . امكان ازلیت خدا را نفى مى كند. كلمه الله به دو معنى است . اول اینكه از ریشه اله یعنى معشوق و دوم از ریشه وله به معنى مایه حیرانى است . مگر بدان مقدار كه خدا خواسته است و خدا توقیف كرده ، یعنى صفات و اسماء خدا توقیفى اند موقوف بدان اوصاف و اسماء كه خود فرموده است .
صفات خدا با اوصاف ذاتى (ثبوتیه ) و سلبیه و صفات فعل دسته بندى و بیان مى شود. صفات ثبوتیه یا ذاتى ، صفاتى است كه عین وجودند و از او جدایى ناپذیرند. مثل علیم ، قدیر، كریم ، رحیم ، ودود، بصیر، خبیر. این صفات ذاتیه خدا بدون ادوات و حواس و جوارح ، بدون اكتساب ، بدون اخبار و بدون آنكه مسبوق بر عدم باشد، عالم را در احاطه خود دارد و هیچ چیز مانع و حجاب آن نیست و نهایت ندارد. پس در حس و لمس (استلام ) نمى گنجد. همچنین خداوند در عدد نمى گنجد زیرا عدد (حتى بى نهایت) مستم دور و نیز تكرر است . پس احدى است كه تفسیر عددى نباید كرد. خدا همچنین واحد است یعنى مثل و همتا ندارد .
اولیت خدا، ابتدا ندارد بر هر آغازى مقدم است . همچنین خداوند ابدیت دارد یعنى خاتمه و پایان ندارد. خدا بر همه چیز احاطه دارد و حركت نیاز ندارد و زمان كه ناشى از حركت است در ید قدرت خداست .
خداوند زوال ناپذیر و پاینده است (قیوم ) نیز عین عدل و قسط و حلیم است . خداوند ظاهر و باطن است یعنى هیچ پرده اى او را مستور نتواند داشت و در عین حال در باطن هاست . و حواس و مشاعر ما نیست كه او را درك مى كند با همه چیز قرین است اما نه با تماس . خداوند غنى است ، نه مستغنى (مستغنى ، مبرى از عدم غنى است (.
صفات فعلى
صفات فعلى به معنى فاعلیت ابزارى و آلى نیست . او خالق ، فاطر، بارء (بارى )، مصور، صانع ، جاعل و بدیع ، مبتدع ، منشى ، رازق و.است .
دامنه صفات فعل خدا گسترده است . بارى بودن به معنى خلق موزون و خلق نقشه دار و یا تصویر خلقت است . خدا جاعل است یعنى به معنى جاسازى است كه حاكى از احسن بودن خلقت است .
جنبه تربیتى
در بحث خداشناسى در نهج البلاغه، قسمتهایى كه نقل خواهد شد به طور عمده محتواى تربیت را تشكیل مى دهد. با تعمق در معانى پر دامنه این بخش مى توان به دلالت هاى بینشى و روشى نیز توجه كرد. زیرا همچنانكه آلفرد مورث و ایتهد هم در عصر جدید توجه كرده است . عالم و آدم داراى نظامات و حركاتى است كه خدا محور آنست . در اسلام محوریت به عبد شدن ، مؤ من شدن ، متقى شدن ، فلاح ، فوز، رضوان و قرب الهى مى انجامد. خدا مبداء و مقصد ارزشها و دانشهاست . اسامى و صفات خدا كه ذكر شد ابعاد بى انتهاى دانش و ارزش را باز نمایاند و البته بشر نیز بنابر لطف الهى ، قبسه اى نصیب برده است . آثار تربیتى اعتقاد به خدایى كه نهج البلاغه را (با الهام از قرآن مجید) مطرح مى كند پر دامنه و عمیق و نافذ و اثر گذار است و امكانات نظرى الهام بخش و دلالات تربیتى نهج البلاغه را نشان مى دهد. اعتقاد به چنین خدایى ، روح آدمى را اشباع مى كند. چنین خدایى سزاوار هر گونه عبادت و حاصل عبادت بندگى و بندگى خدا عین آزادى است (من از آن روز كه در بند تواءم آزادم ) با چنین خداى شنوا و دانا و زنده ابدى و ازلى و قیوم و مالك و رحیم انسان چه جاى آن دارد كه فرار كند یا امید خود را از دست بدهد یا بر خدا پیشى بگیرد. بدین گونه ، پرواى از خدا، كه اساس حكمت ، تفكر، استنباط، شهود و ادراك و نظر، (دیدن و توام با تعمق) گوشه هایى از نظم تربیتى نهج البلاغه روشن مى شود.
حضرت على (ع) ما را هشدار مى دهد كه به ناتوانى خود در برابر صفات الهى اقرار كنیم . چه بسیار توهماتى كه اهل اندیشه در طول تاریخ داشتند و عالم و آدم را محدود و مسدود مى شمردند و حضرت اعلام و افشاء مى كند كه شمارندگان در شمارش نعمتها درمانده اند یعنى كه از این گونه نظام سازیهاى نظرى كم دامنه دست بردارید.
هر چند كه حضرت على (ع) عجز آدمى را برملا مى كند اما از آنسوى این سخن ، به امكانات بس وسیع مادى و نعمات براى آدمى اشاره مى كند. از جمله اینكه افق خوشایندى است فراروى تربیت آدمى .
فرقه و نحله ها و مسالكى كه در مرزهاى پیش ساخته متوقف شدند و نظام هاى بسته و تمامت گرا (توتالیته) پرداختند از تموجات و تنوعات احوال آدمى غافل بودند و نظام هاى تربیتى و اجتماعى و ى جبار ساختند غافل از آنكه فقط خداست كه به همه حدود و پایان جریان آنها تسلط دارد (علم تفصیلى ) چنین است كه مى فرماید بنیاد و آغاز دین شناخت است . این شناخت اساسى است محكم . و فقط بنیاد علوم و معارف و فنون نیست . بلكه بنیاد اخلاق و رفتارها و كنشها نیز هست . اگر توحید را معنى كنیم هم وحدت و هم احدیت خدا و هم تلائم قوانین عالم (و نه تزاحم آنها) مطرح مى شود. اینها مقدمه اخلاص است (در برابر تجسم و حلول و نیز شوب(

8 ویژگی حیاتی هر فروشگاه آنلاین

اثبات حدیث غدیر (قسمت سوم)

دانلود آهنگ های ایرانی

، ,كه ,خدا ,مى ,صفات ,خداوند ,مى كند ,نهج البلاغه ,است كه ,به معنى ,در نهج

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بامداد خمار V1000 badcnusiper یاسی جون دست نویس نمونه سوال هفتم ، هشتم ، نهم ،دهم ، یازدهم ، دوازدهم --نوبت اول و نوبت دوم اس اسی ها دانلود آهنگ جدید aschomibett Florence's collection