محل تبلیغات شما

متن زیر مقاله ای نوشته شده توسط دكتر عماد افروغ و برگرفته شده از كتاب امام على (ع) فرهنگ عمومى و همبستگى اجتماعى، كه به دلیل طولانی بودن متن در سه قسمت تقدیم شما ولات مداران می گردد.
هر چند فهم عمق اندیشه و كلام حضرت على (ع) كه به حق كلامى فروتر از كلام خدا، اما برخوردار از صبغه اى الهى و فراتر از كلام بشر است . دور از دسترس و بضاعت محدود علمى نگارنده است ، اما تلاش در جهت نزدیك شدن به فضاى فكرى و اندیشه انسانى كه در بطن و متن اندیشه ورزى و خردورزى او خدا حضور دارد، رسالتى است بر دوش هر انسان متعهد، درد آشنا و آگاه به ضرورتهاى زمانى و مكانى . بدون تردید، بشر در عصر حاضر بیش از هر زمان دیگر با توجه به ناكامى هاى خردورزیهاى خود - بنیاد خود از رنسانس ‍ را تا پست مدرنیسم ، نیازمند و در آرزوى سیراب شدن از مخزن خردورزیهاى متكى و ملتزم به خدا و وحى الهى است . و به حق كه نمونه و مصداق بارز حضور خدا در اندیشه ورزى و حتى نظریه پردازى هاى اجتماعى و تبیینهاى تاریخى كسى جز على (ع (، دست پرورده و وارث حقیقى پیامبر گرامى (ص) نیست . اما متاءسفانه قدر و منزلت ایشان ، آنچنان كه باید و شاید در جامعه اسلامى و شیعى ما شناخته شده نیست و یا حداقل ، چندان شاهد تجلى اندیشه ها و دغدغه هاى ایشان در قالب تگزاریها و برنامه ریزى هاى راهبردى نیستیم .
اما به راستى راز رمز این همه عظمت در كلام حضرت امیر(ع) چیست ؟ چرا همگان از این همه عمق و عظمت محتوایى به شگفت آمده اند؟ چرا كلام بشرى قابل قیاس با كلام ایشان نیست ؟ پاسخهاى متفاوتى مى توان به این سؤ ال اساسى داد، اما نگارنده معتقد است كه راز این كلام شگفت انگیز در حضور تمام عیار خدا در ساحت معرفت و اندیشه ورزیهاى ایشان نهفته است . حضورى كه از زمان رنسانس و به طور خاص روشنگرى در چالش با سلطه فكرى در خرافى كلیسایى به این طرف ، از ساحت معرفت و اندیشه ورزى نظریه پردازى در علوم انسانى رخت بر بسته است و با نهایت تاسف دامنگیر خردورزیها نظریه پردازیهاى كشورهاى اسلامى نیز با عارضه اى مضاعف گردیده است . تمام مصیبت هاى وارده بر بشر در سطوح فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى ، محیطى و روانى نیز ریشه در همین خدامردگى در قلمرو خردورزى دارد.
به هر حال ، براى دست یابى به اندیشه یك متفكر در مورد مفهومى خاص راههاى بسیارى وجود دارد. راه ساده و معمول این است كه بدون هیچ درك پیشینى و اولیه از یك مفهوم به ردیابى مفهوم موردنظر در آثار یك متفكر بپردازیم و در نهایت سعى كنیم معناى این مفهوم را از لابلاى عبارات مختلف كشف كنیم . اما این شیوه ، بویژه در خصوص مفاهیم مرتبط با فلسفه ى - اجتماعى چنان عالمانه نیست و معمولا به دركى سطحى و پیش پا افتاده مى انجامد. اما راه و شیوه دیگر كه عالمانه تر و معقول تر مى نماید، این است كه قبل از ردیابى مفهوم مورد نظر در اندیشه یك متفكر، به واكاوى معناى متفاوت این مفهوم ، سیر تحول مفهومى ، سؤ ال ، چالشها، رویكردها و نظریه هاى مختلفى بپردازیم در مورد این مفهوم تاكنون شكل گرفته است . سپس با رویكردى تطبیقى به بررسى معناى این مفهوم در اندیشه متفكر مورد نظر بپردازیم . تنها در این صورت است كه مى توانیم با توجه به عمق اندیشه یك متفكر، آن هم اندیشمند ناتمامى همچون حضرت على (ع) بهره و استفاده به روز از این مخزن ناپایان معرفت داشته باشیم .
در این مقاله برآنیم تا با روش و شیوه فوق به عمق اندیشه حضرت على (ع) در مورد عدالت اجتماعى دست یابیم . مایه بسى مباهات است كه در شرایطى بحث حضرت على (ع ) درباره عدالت را مطرح مى كنم كه جهان برخلاف تصور بسیارى از شبه روشنفكران غرب زده داخلى بار دیگر گرایش به عدالت پیدا كرده است و بارقه این گرایش را مى توان در واكنشهاى مختلف در برابر جهانى سازى اقتصادى كه براستى هژمونى و استیلاى جدید سرمایه دارى را رقم مى زند، جستجو كرد.
مفهوم عدالت ، همانند مفاهیم دیگرى از قبیل آزادى ، صلح ، سعادت و غیره ، مفهومى هنجارى و پارادكسیكال بوده و در ذیل فلسفه ى - اجتماعى مورد بحث قرار مى گیرد. خواه ناخواه این بعد هنجارى بر ارایه تعریفى جامع ، دقیق و شفاف از عدالت اثر مى گذارد. اما آیا این پارادكسیكال بوده اند به معناى این آن است كه نمى توان به یك قدر متیقن در تعریف آنها دست یافت ؟ به طور قطع ، مفروضات و پیش فرضهاى هستى شناسى ، از جمله انسان شناسى بر درك ما از عدالت اثر مى گذارد، اما این نكته بدان معنا نیست كه همسو با پست مدرنیستها، مفاهیمى همچون عدالت و آزادى را دال بدون مدلول بدانیم و بر این باور باشیم كه این مفاهیم ، هیچ مدلول ثابتى ندارند و معناى آنها را باید به زمینه ها و بازى هاى زبانى ارجا دهیم و یا در چارچوب گفتمان هاى مختلف معنا كنیم و یا معناى آنها را به عقل مفاهمه اى بشر ارجا دهیم .

وبلاگ امیرالمومنین - Www.Alimola.Mihanblog.Com


به هر حال ، از عدالت بر پایه پیش فرضهاى هستى شناسى و انسان شناسى تعابیر مختلفى ارائه شده است اهم این تعابیر عبارتند از (1):

1- درك طبیعت گرایانه یا ذات گرایانه از عدالت ، به معناى انطباق با وضع و نظم موجود بر پایه خلقت نابرابر انسانها. برابرى براى برابرها و نابرابرى براى نابرابرها. در این تعبیر، عدالت به مفهوم نظم،تناسب و یا موزونیت ارجاع مى یابد. این تعبیر از عدالت را در یونان باستان مى بینید كه عدالت را در تناسب با طبیعت بودن ، در تناسب با سایر فضائل بودن تعریف مى كنند. در اندیشه آنان ، عدالت ربطى به عرصه عمومى ندارد و اصولا عدالت امرى اجتماعى نیست . افلاطون انسان را داراى سه قوه مى داند. خرد، اراده و شهوت . افلاطون تعادل ما بین این قواى نفسانى را عدالت مى نامد كه بیانگر حد وسط در استفاده از این نیروها و تناسب ما بین آنهاست . به زعم افلاطون ، تناسب بین آنها حاكى از نوعى فضیلت است . البته ارسطو در باب عدالت مقدارى از دیگر متفكران یونان ، زمینى تر مى شود و برخلاف افلاطون سعى مى كند تا حدودى به ابعاد اجتماعى عدالت نیز توجه داشته باشد. مخصوصا مفهوم عدالت توزیعى از مفاهیمى است كه در مورد عدالت به كار مى برد. اما این توضیع براساس شایستگى ها و لیاقت ها باید صورت گیرد. قابلیت و شایستگى اى كه به نابرابرى خلقت انسانها برمى گردد، برابرى براى برابرها و نابرابرى براى نابرابرها یعنى از همان اول مى پذیرد كه انسانها یك سرشت واحدى ندارند. براساس این اعتقاد خواه ناخواه نگرش ما به مفهوم ، عدالت و نابرابرى اجتماعى ، نگرش خاصى خواهد بود. نگرشى كه ما را به توجیه وضع موجود مى كشاند.
به هر حال ، نگاه انطباق گرایانه تا دوران میانه (قرون وسطى) ادامه مى یابد. اما در دوران میانه همان نظم طبیعى بر پایه وحى الهى و تفسیر كلیسا تعریف مى شود. تمام هم و غم متفكران دوران میانه ، من حیث المجموع ، آن است كه انسان مى بایست رابطه خود را با خدا تنظیم كند و این رابطه نیز براساس وحى الهى و تفسیر كلیسا تعیین مى شود. بدین ترتیب ، ما باید وضع خود را تشخیص بدهیم ، جایگاه خود را تشخیص بدهیم و به آن قانع هم باشیم . و به نقشهاى مترتب بر این جایگاه هم وفادار باشیم .
این نگرش ، بیش از آن كه عدالت را از زاویه حق و حقوق افراد بنگرد، از زاویه وظیفه و تكلیف الهى آنها مى نگرد. نگاه آنها به مفهوم عدالت ، یك نگاه وظیفه گرایانه است این نگرش ‍ فى الجمله ، سنت آگوستین و توماس آكونیاس است . اما با این حال اختلافى هم بین آگوستین و آكونیاس وجود دارد. آكونیاس سعى مى كند تا حدودى به تجدد نزدیك شود، آگوستین عدل را به معنى تنظیم رابطه خدا و خلق مى داند و عدالت را به معناى رعایت حقوق و قوانین الهى مى شمرد. اگر این حقوق و قوانین رعایت شود، عدالت هم در جنبه كیفرى و هم در جنبه توزیعى تحقق پیدا مى كند.
البته برخى از این دیدگاه را از قرآن هم استنباط مى كنند. قرآن مى گوید: نحن قسمنا بینهم معیشتهم ما معیشت را بین آنان تقسیم كرده ایم . اما بحث این قسمت كه چه كسى تشخیص مى دهد كه روزى هر فرد چیست و این سهم موجود سهم مقدر خدایى است یا غیرخدایى . این پرسش بسیار اساسى است . چه كسى مى تواند بگوید روزى من سهم موجود من از دنیاست . شاید بیش از این مقدار موجود باشد و امر اجتماعى یا فرایندهاى اجتماعى در دگرگونى آن تاءثیر داشته است . چه كسى مى تواند بگوید این مقدار موجود همان مقدار مقدر است . بعلاوه این آیه بر این معنا دلالت دارد كه روزى انسانها دست خداست و خداوند روزى همه انسانها را تعیین نموده است . به هیچ وجه نمى توان از آیه استنباطى در جهت توجیه وضع موجود داشت .
اما دیدگاه آكونیاس به مساوات یا حداقل به مفروضات پیشینى مساوات طلبى نزدیك مى شود. به زعم او انسانها حق برخوردارى از حد متوسط شرایط زیستن را دارند این حق تبعاتى دارد. یعنى انسان گرسنه مى تواند ى كند و انسانى كه براى قرص نانى ى كرده به دلیل تقدم حق زیست بر حق دارایى ، مقصر نیست .
متفكر دیگرى كه در دوران میانه به تعبیر مساوات طلبى نزدیك مى شود، سیسرون است . اگر دیگران بیشتر یك تلقى طبیعت گرایانه و در تناسب و هماهنگى با طبیعت در ذهن داشتند، سیسرون معتقد است كه جوهر عدالت هیچ نیست ، جز مساوات . سیسرون ، همچنین اعتقاد به برابرى انسانها به لحاظ خرد و ارزیابیهاى ذهنى دارد. یعنى باور به برابرى انسانها دارد و چون اعتقاد به خلقت برابر انسانها دارد، لذا جوهر عدالت اجتماعى را هم برابرى مى داند. بنابراین به تعبیر سیسرون آنچه باعث نابرابرى شده است یك امر اجتماعى است ، نه یك امر فطرى و طبیعى و شایستگى هایى كه به بدو تولد انسانها برگردد.

ادامه متن را در پست های بعدی مطالعه فرمایید.

پی نوشتها:

1- عماد افروغ ، نگرش دینى و انتقادى به مفاهیم عمده ى . تهران : انتشارات فرهنگ و دانش ، 1379

8 ویژگی حیاتی هر فروشگاه آنلاین

اثبات حدیث غدیر (قسمت سوم)

دانلود آهنگ های ایرانی

، ,مى ,كه ,عدالت ,اندیشه ,اجتماعى ,است كه ,على ع ,از عدالت ,از این ,در اندیشه ,فلسفه ى اجتماعى

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علیرضا رضاقلیخانی tumbpadeaba هیئت منتظران مهدی (عج)، صالحیه بهارستان laverrewar iranvanak وب چرخی maloosak1579 sibirthgenco dreamy-land midppecanrea